بررسی وضعیت دختری بنام سارا با ترومای تجاوز و ارائه راهکار درمانی (پارت4)
مرحله هفت (مشارکت دادن خانواده):
اگر نمی توانید کسی را خوشحال کنید…
لااقل ناراحت نکنید !
این اوج هنر شما می تواند باشد
( من با احساسم زنده ام )
در این جلسه ابتدا از سارا سوال شد که مهم ترین حامی اش در خانواده یا جمع دوستانش کیست و قابل اطمینان ترین، از آنجایی که مادر سارا از داستان گذشته او آگاهی دارد مادر سارا در این جلسه دعوت می شود، ابتدا بدون حضور سارا از مادر او چند سوال پرسیده می شود که به شرح زیر است:
- وقتي اضطراب دخترتان برانگیخته مي شود چه مي كنید؟
- در این مواقع چه روشی مفید است و چه چیزي مفید نیست؟
- آیا فكر مي كنید قادرید به سارا زماني كه نیاز به قوت قلب داشت، قوت قلب دهید؟
- آیا شما به سارا كمک مي كنید از چیزها و موقعیت هایي كه موجب اضطرابش مي شود، دوري كند؟
- آیا شما به او كمک مي كنید تا بتواند اجبارهایش را كامل كند؟
- آیا چیزي هست شما به خاطر اضطراب سارا انجام نمي دهید؟ مانند تفریحات
در ادامه در مورد مشکل سارا به مادر وی توضیحاتی می دهیم و سعی می شود آرامش در او برقرار شود. حال همه با هم هدف شدیم این مرحله حساس و امیدوارکننده ای است. یک لیست از کارهایی که حامی (مادر سارا) باید در خانه و زمانی که با سارا است می دهیم و از او می خواهیم به انجام این کارها آگاهی داشته باشد این موارد شامل:
- به دخترتان در زمان اضطراب قوت قلب ندهید یعنی مسئله را پوشش ندهید. احساسات ناراحت كننده او را تایید كنید و كمک كنید تا آنها را بدون حل مشكل تحمل كند و با آن احساسات مواجه شود.
- به یاد داشته باشید اضطراب یا ترس واكنش طبیعي بدن هستند و مضر نیستند.
- تشویق گر او باشید او را قانع كنید كه مي تواند احساسات اضطرابي را بدون انجام كاري براي حس بهتر، تحمل كند.
- او را به چالش بكشید تا حس بدتري داشته باشند، به عنوان مثال با هم یک فیلم تماشا کنید و در صحنه های دردناک فیلم او را تنها بگذارید تا مواجه شود.
- حال براي تغییر احساسات به او كمک کنید. مثلا خنده مي تواند گزینه مناسبی باشد.
- انتظار داشته باشید و اجازه دهید اضطراب یا ترس وی دوباره ظاهر شود. هدف رها شدن از احساسات اضطراب آور نیست بلكه هدف خوب زندگي كردن است و پذیرفتن این موضوع كه اضطراب و ترس مي آید و مي رود.
- از گزینه پاداش استفاده کنید این مورد با توجه به هر سارا و علایق وی اختصاصی است.
مرحله هشت (شناخت درمانی، شناسایی افکار):
در این مرحله خودآگاهی را تمرین می کنیم، از سارا می خواهیم در لحظات ناگهانی، خیلی سریع تفکراتش را یادداشت کند و به صورت آگاهانه به آنها پاسخ دهد و رفتار منطقی را بروز دهد. در زیر یک نمونه آورده شده است:
افکار منفی | رفتار و پاسخ منطقی |
همسر آینده من متوجه ماجرای تجاوز به من شده و مرا رها می کند. |
در این جهان تنها برای من این اتفاق پیش نیامده است و من تنها نیستم، این موضوع را برای همسرم شرح می دهم، من گناهکار و شرمسار نیستم و او مرا حمایت و همیاری می کند. |
این یک مثال از افکار و روند پاسخ سارا بود. سارا باید این تمرین را بارها و بارها تکرار کند و صبور باشد.
مرحله نهم(بازسازی شناختی):
خداحافظ افکار منفی…در این مرحله ابتدا تحریفات شناختی را برای سارا با مثال هایی ذکر می کنیم که به شرح زیر است:
- تفکر همه یا هیچ: شما فکر می کنید که اگر واقعیت را به همسر آیندتان بگویید او شمارا ترک می کند.
- تعمیم افراطی: شما تمام آینده و زندگی خود را بر اساس یک واقعه پایه گذاری می کنید و احساس می کنید دیگر لایق یک ازدواج خوب نیستید.
- کوچک نمایی و بزرگ نمایی: شما دستاوردهای خودتان را نمی بینید و خود را مقصر واقعه می دانید.
- پیشگویی کردن:شما فکر می کنید که بیان حقیقت برای همیشه ترک می شوید.
- استدلال هیجانی: شما با یک لباس مناسب به مراکز تفریحی می روید ولی مدام با خودتان حس وسواسی نسبت به پوشش خود دارید که در حال حاضر نگاه های بد به سمت شماست!.
- دید تونلی: شما فقط جنبه ی منفی موضوع را می بینید، من لایق ازدواج و همسر ارزشمند نیستم!.
- فاجعه سازی: شما آینده را بدون در نظر گرفتن نتایج احتمالي دیگر، منفي پیش بیني می کنید.
در ادامه این جلسه به روش های مقابله با تحریف های شناختی می پردازیم:
- به عقب راندن افکار: زمانی که یک فکر منفی به سراغتان می آید به او به شکل یک موجودی که قصد آسیب به شمارا دارد نگاه کنید، مثل یک سایه تاریک، باید با صحبت کنید به عنوان مثال: ممکن است که تو در من حس شرم، ترس، اضطراب را ایجاد کنی ولی من این کار را انجام می دهم و به نتیجه می رسانم (مثالش: همکاری با 4 نفر مرد در یک جلسه کاری) و مقابله با افکار منفی مانند (این افراد نگاه بدی به تو و لباست دارند، قصد و تفکر شومی دارند و…).
- فقط یک فکر است: اگر فکر می کنی که شب در خانه تنها هستم و مرد همسایه قصد حمله به من را دارد، یا در یک فروشگاه هستم و این مرد نگاه شومی به من دارد و ممکن است به من آسیب بزند. به خود بگو این فقط یک فکر است! همین.
- اضطراب انتظار: به سارا می گوییم قبل از اینکه تفکرات منفی ات شروع به بزرگ شدن بکنند در آن موقعیت قرار بگیرد و سوار بر موج اضطراب خود شود در این حالت اضطرابش کم کم در موقعیت به سمت پایین می آید.
- تبدیل و ایجاد موقعیت: یک شرایط را در گذشته به شما احساس اضطراب را وارد می کرد پیدا کنید و دوباره آن موقعیت را ایجاد کنید افکار گذشته و حال را یادداشت کنید.
- مشخص کردن ارزش ها: یک لیست از چیزها و کارهایی که در زندگی برایتان ارزشمند است بنویسید (سلامتی، کار، خانواده و…) از سارا می خواهیم این ارزش هارا لیست کرده و خودش را در 10 سال آینده در بهترین شرایط این ارزش ها تصور کند.
- تغییر باورهای مرکزی: این مرحله بسیار مهم است، همه ما با افکار و باورهایی که در ما درونی شده اند بزرگ شده ایم در این مرحله از سارا می خواهیم باور مرکزی خود را نسبت به این وقایع ببیند و بازگو کند تا مرحله تغییر باور را در پیش بگیریم. یک مثال از سارا:
افکار غالب | باور مرکزی |
در زمان نوجوانی به من تجاوز شده و من هرگز نمی توانم ازدواج خوبی را تجربه کنم. | بی ارزشی (من بی رازشم)
رها شدگی (کسی کنار من نمی ماند) |
در اینجا از سارا می خواهیم به اضطراب و ترس حاصل از تفکر خود امتیاز دهد (از 0 تا 10). سارا به این احساس نمره 7 می دهد. به مرحله بعد می رویم:
در این مرحله از سارا می خواهیم خود را در موقعیت قرار دهد:
موقعیت: بیان حقیقت به همسر آینده و شخصی که در حال حاضر در زندگی او است.
تحریف شناختی: این برای من ترسناک است و قبلا این کار را نکردم ممکن است مرا ترک کند.
پاسخ منطقی: من با بیان این حقیقت بی ارزش نمی شود، ارزشمندی من به وقایع گذشته نیست به منی است که در حال اصلاح موضوع است و شجاعانه برخورد می کند.
مرحله دهم(ذهن آگاهی):
در این مرحله با سارا خود بودن در زمان حال و ذهن آگاهی را تمرین می کنیم در ادامه بیان شده است:
خوردن یک خوراکی: از سارا می خواهیم عذا یا خوراکی مورد علاقه خود را میل کند و در هنگام خوردن آن کاملا به مزه، بو، نوع خوراکی توجه کند.
برچسب زنی: سارا را ترغیب می کنیم هر موفع افکار منفی دوباره به ذهن او وارد شدند از این جمله استفاده کند: با صدای بلند بیان کند این فقط یک فکر است و تمام.(خداحافظ افکار منفی…)
بهره گیری از حواس: از سارا می خواهیم هر چیزی که اطرافش می بیند برای ما توصیف کند، سپس چشم هایش را ببندد و هر صدایی که می شنود توصیف کند.
تکنیک های تنفسی: ما در یک جلسه با هم یک تکنیک تنفسی را تمرین می کنیم واز سارا می خواهیم هنگام حمله افکار از تمرین های قبلی بهره جسته و تمرین تنفس را در هر زمان و مکانی که هست انجام دهد.
مراقبه کردن: یک برنامه مراقبه را همراه آموزش به سارا خود می دهیم و از او می خواهیم حدقل یک ماه خود را اجبار کند تا تمرینات را انجام دهد.
مرحله یازده(راهبرد مقابله ای):
راهبردهای مقابله ای برای هر فردی با هر تروما و مشکلی متفاوت است، کیس مورد بررسی در این تحقیق ترومای تجاوز بود، این کیس اضطراب و ترس از آینده را تجربه می کرد، ما تمام مراحل را پیش گرفتیم اما یک مرحله را انتخاب کردیم تا در مقابل نگرانی وی در مقابل آینده گفتگو کنیم. در یک گفتگوی دوستانه و توجه به کلمات سارا کاملا در می یابیم که او نگران است به همین دلیل ما اینجا روش راهبرد مقابله ای با استفاده از تکنیم نمایشنامه را انتخاب کردیم.
نمایشنامه نگرانی | نمایشنامه راهبرد مقابله ای |
امروز با یک آقایی ملاقات کردم، بسیار از او خوشم آمد، ایشان بسیار آدم معتقدی بودند و بین حرفایشان بیان کردند که برای من نوع ارتباط شما در گذشته هم مهم است، آن جلسه تمام شد، زمانی که به خانه آمدم بسیار حس بی ارزشی کردم و به ایشان با مضمون اتمام رابطه و به سرانجام نرسیدن آن ارسال کردن، فکر می کنم من لایق یک ازدواج خوب نیستم چراکه من یک بار مورد تعرض جنسی قرار گرفتم و حالا یک دختر نیستم! او اگر این موضوع را می فهمید به شدت طردم می کرد و من تحمل این شرایط را ندارم. |
امروز با یک آقایی ملاقات کردم، بسیار از او خوش آمد، ایشان بسیار آدم معتقدی بودند و بین حرفایشان بیان کردند که برای من نوع ارتباط شما در گذشته هم مهم است، از او بابت ارزش هایش سوال کردم،
چه چیزهایی واقعا در زندگی برایش ارزش است، از او بابت موضوعی که برایم در گذشته پیش آمده سوال کردم و دیدگاهش را پرسیدم، ایشان آدم پخته ای بودند و واکنششان به قضیه منطقی بود که یک دختر در این قضیه مقصر نیست و باید با فردی که این اتفاق برایش افتاده همدلی کرد و به او محبت و همیاری رساند. بسیار تعجب کردم ولی در کمال آرامش بیان کردن آن سارا من هستم. آن جلسه تمام شد به خانه برگشتم حس رهایی و آزادی داشتم حال دیگر نمی ترسم و نگران نگاه آن فرد به خودم نیستم. نگاه آن فرد ارزش مرا تعیین نمی کند. |
در ادامه این مرحله تصویرسازی مثبت را با سارا تمرین می کنیم و از او می خواهیم تصویرسازی مثبت از این نمایشنامه را بارها تکرار کند.
مرحله آخر(پیشگیری از بازگشت مشکل):
در غایت جلسات درمان با سارا خود در جایگاه دوست صحبت می کنیم، به او می گوییم که این فرایند کوتاه مدت است ولی تو باید در همه حال آگاه باشی و تمریناتت را رها نکنی، تکرار کردن و استمرار ثمره کار را به تو می دهد.
دادن فرمول یک زندگی سالم و شاد :
یک زندگی سالم، حاصل پرورش جسم و روح و روان است، به سارا خود برنامه یک زندگی سالم را ارائه می دهیم. پایه های بهزیستی شامل: ورزش کردن، غذای سالم خوردن، ارتباطات اجتماعی خوب، دوست داشتن واقعی خود و کاری که انجام می دهیم، توجه به خواب است. در زیرمجموعه تمامی اینها گزینه های دیگری هستند که نسبت به شرایط زندگی هر فردی متفاوت است.
شکست:
در این مرحله سارا می تواند با شکست یا قطع روند زندگی بهتر و درمان مواجه شود در اینجا نیز راهکارهایی را به وی ارائه می دهیم:
- سوالات لازم را از خود بپرس و صادقه به آن ها جواب بده.
- ممنوعه های خود را مشخص کن و در آگاهی کامل به آنها عمل کن.
سوالات:
- چه برانگیزنده هایي باعث لرزش و شكست مي شود؟
- آیا هیچ یک از رفتارهاي خودم نظیر عدم مواجهه درماني، خواب كم و … را تغییر داده ام؟
- چه افكار خودآیند منفي اي دارم؟
- چه افكار منطقي یا خنثي اي را مي توانم جایگزین افكار خودآیند منفي خود كنم؟
- چه رفتارهاي سالم و مواجهه هایي را ميتوانم جایگزین رفتارهاي اجتنابي خود كنم؟
- از چه كسي ميتوانم حمایت و كمک دریافت كنم؟
ادامه دارد…