مسیر شغلی چیست و چرا اهمیت دارد؟ هر کارمندی یک شغل رویایی دارد و مسیر شغلی مناسب میتواند به هر کارفرمایی برای رسیدن به هدف نهایی کمک کند. اما قبل از تصمیم گیری، انتخاب هدف شغلی و حفظ راهبردی توسعه شغلی، راه درست برای دستیابی به اهداف شغلی است.
مسیر شغلی سطح ورودی شامل دانش پایه در زمینه مرتبط، مدرک دانشگاهی، مهارتها و تجربه است، سپس به سمت مسئولیتپذیری بیشتر، دستمزد بهتر، چالشهای خوب و غیره می رود.
مسیر شغلی برای هر کارمند مهم است و به طور گسترده ای بر اساس صنعت، حرفه، هدف شخصی و بهبود خود متفاوت است، اهداف شغلی نیز به عوامل مختلفی مانند حوزه، بخش، مدیریت و غیره بستگی دارد.
اما برای درک مسیر شغلی خود و انتخاب اهداف شغلی خود، حفظ مهارتها، نقاط قوت، ضعف و اشتیاق فعلیاش برای تصمیمگیری آگاهانه در مورد مسیری که میخواهد یک مسیر شغلی خطی را طی کند، ضروری است.
در این مقاله، اهمیت مسیرهای شغلی و فرآیند انتخاب صحیح مسیر شغلی را به اشتراک میگذاریم.
مسیر شغلی چیست؟
مسیر شغلی راهی از پیش تعریف شده است که به کارکنان کمک میکند به هدف نهایی شغلی خود برسند، این یک برنامه بلند مدت برای هر کارمند است، مجموعهای از تجربیات شغلی به کارکنان کمک میکند تا به اهداف شغلی نهایی و اهداف آینده خود برسند.
هنگامی که یک کارمند مسیر شغلی خود را ایجاد میکند، قطعاً منجر به یک رابطه طولانی مدت با سازمان میشود و بر بهرهوری شرکت و حفظ و روحیه کارکنان نیز منعکس میشود.
انواع مسیرهای شغلی
به طور کلی دو نوع مسیر شغلی وجود دارد: مسیر شغلی سازمانی و مسیر شغلی شخصی که در ادامه هر کدام از آنها را به طور جداگانه برایتان آوردهایم:
-
مسیر شغلی سازمانی
مسیر شغلی سازمانی به دنبالهای از شغلها و تجربیات از پیش تعریف شده اشاره دارد که معمولاً توسط یک شرکت یا سازمان خاص ارائه میشود. این یک پیشرفت واضح از موقعیتهای سطح ابتدایی به سمتهای ارشدتر را دنبال میکند.
برای نشان دادن، یک مسیر شغلی مهندسی نرمافزار در یک شرکت را در نظر بگیرید، که با یک موقعیت مهندسی نرمافزار ابتدایی شروع میشود و به سمتهایی مانند مهندس نرمافزار ارشد، دستیار مهندس نرمافزار اصلی و در نهایت معمار ارتقا مییابد.
-
مسیر شغلی شخصی
مسیر شغلی شخصی بیشتر بر اساس علایق، مهارتها و آرزوهای منحصر به فرد فرد تنظیم میشود، ممکن است به پیشرفت خطی سنتی مشاغل پایبند نباشد و میتواند شامل انتقال در شرکتها یا صنایع مختلف باشد.
به عنوان مثال، فردی که علاقه زیادی به آموزش دارد، ممکن است شغل خود را به عنوان معلم آغاز کند، به توسعه برنامه درسی منتقل شود و در نهایت نقش یک مدیر مدرسه را بر عهده بگیرد، چنین مسیر شغلی شخصی به افراد اجازه میدهد تا سفر حرفهای خود را بر اساس ترجیحات و اهداف خود شکل دهند.
اهمیت داشتن مسیر شغلی چیست؟
مسیر شغلی برای هر کارمندی به دلایل مختلفی حیاتی است. مسیر شغلی مرتب شده استراتژیک به افزایش میزان رضایت کارکنان و بهره وری شرکت کمک میکند.
-
شبکه سازی
اگر مسیر شغلی استراتژیک دارید، شبکهسازی مستحکم تضمین میکند که با دیگران در صنعت خود که اهداف و علایق مشابهی دارند ارتباط برقرار کنید، شبکه سازی میتواند فرصتهایی را برای مربیگری، همکاری و حتی ارجاع شغل باز کند.
-
امنیت شغلی
اگر مسیر شغلی استراتژیک داشته باشید، به مهارت ها، دانش و تجربه خاص خود مطمئن خواهید بود، این امنیت شغلی را تضمین میکند و شما به یک دارایی ارزشمندتر برای کارفرمایان فعلی و آینده خود تبدیل خواهید شد.
-
رضایت شغلی
هنگامی که در مسیر شغلی قرار میگیرید که با علایق، نقاط قوت و ارزشهای اصلی شما همسو باشد، به احتمال زیاد رضایت شغلی را تجربه خواهید کرد، احساس اینکه کار شما دارای هدف و معنی است میتواند به شادی کلی شما کمک زیادی کند.
-
حفظ کارکنان
مسیر شغلی شما را تشویق میکند که به آینده بلندمدت خود فکر کنید، این امر شما را وادار میکند تا عواملی مانند برنامهریزی بازنشستگی، توسعه مهارتها و روندهای صنعت را در نظر بگیرید، که همگی برای یک شغل موفق و کامل ضروری هستند، تعهد طولانی مدت به شرکت به کارکنان کمک میکند تا رشد شغلی و دستیابی به هدف خود را افزایش دهند.
چگونه مسیریاب شغلی ایجاد کنید؟
ایجاد مسیر یاب شغلی خود میتواند یک فرآیند ارزشمند و روشنگر باشد. در اینجا چند مرحله برای کمک به شما برای شروع آورده شده است:
-
موقعیت فعلی خود را تغییر دهید
از آنجایی که مسیرهای شغلی متعددی وجود دارد، پس از مدرک لیسانس، اولین کاری که دانش آموزان باید انجام دهند ارزیابی موقعیت فعلی خود و انتخاب هدف نهایی خود برای رسیدن به آن است.
-
تحقیق
صنایع و عناوین شغلی، نقش ها و مشاغلی را که با ارزیابی شما مطابقت دارد، کاوش کنید. تحقیق قبل از پرش به یک حوزه خاص مهم است.
-
تعیین اهداف
بله، تعیین اهداف در ابتدای هر کاری مهم است. در زمان شروع یک کار جدید، باید از هدف نهایی و دستاوردهای روزانه خود آگاه باشید. اهداف SMART را تعیین کنید و آنها را به نقاط عطف قابل دستیابی تقسیم کنید تا به شما کمک کند همیشه با کار خود در ارتباط باشید.
-
توسعه مهارت از طریق شبکه
از طریق شبکه، کارمندان میتوانند به فرصت های شغلی مختلف دسترسی داشته باشند. ایجاد روابط با چندین متخصص به شما کمک میکند تا به پروژههای نوآورانه و پیشرفتهای شغلی منجر شوید. در نهایت، شبکه سازی برند شخصی، شهرت و دیده شدن کارمندان را در حوزه کاری خود افزایش میدهد و دستیابی به آرزوهای شغلی آنها را تسهیل میکند.
-
سازگاری و یادگیری
مسیرهای شغلی مختلف، ذهن خلاق کارمندان را تقویت میکند، اگرچه اغلب کارمندان با آزمایش مسیرهای زندگی حرفهای از تمرکز خارج میشوند. سازگاری و یادگیری مناسب به کارمند کمک میکند تا روی مسیر شغلی خود متمرکز شود و شرکت مجبور نباشد با جابجایی کارکنان یا بهرهوری کمتر مواجه شود.
چگونه شرکتها میتوانند مسیرهای شغلی را برای کارمندان ایجاد کنند؟
مسیر شغلی را میتوان به دو صورت برنامه ریزی کرد:
-
نقشه برداری شغلی
نقشه شغلی توصیف میکند که چگونه میتوان اهداف شغلی یک کارمند را با سازمان هماهنگ کرد و به آنها رسید. این نقشه باید شامل نحوه کمک هر موقعیت به پیشرفت حرفهای و اهداف شغلی آینده و با معیارهای پیشرفت برای هر مرحله باشد.
-
استراتژیهای مرسوم نردبان شغلی
استراتژیهای مرسوم نردبان شغلی زمانی استفاده میشود که انتظار میرود کارکنان بر اساس مدت تصدی خود در سازمان به سطوح خاصی برسند.
چرا شرکتها مسیرهای شغلی ایجاد میکنند؟
مسیرهای شغلی یکی از مهمترین جنبههای استراتژی بلندمدت نیروی کار هر سازمانی است. آنها به تعریف انواع مشاغل موجود، تعیین انتظارات ثابت برای توسعه کارکنان و ایجاد مسیرهای روشن برای رشد شغلی کمک میکنند. هنگامی که سازمانها با یک استراتژی مستحکم اجرا میشوند، میتوانند بر مزیت رقابتی در جذب بهترین استعدادها و حفظ آنها برای بلند مدت حساب کنند.
تفاوت بین مسیرهای شغلی عمودی و افقی چیست؟
یک مسیر شغلی افقی به عمق همان عنوان شغلی حرکت میکند، در حالی که مسیر شغلی عمودی بیشتر یک ارتقاء است. گاهی اوقات شرکتها کارمند را انتخاب میکنند تا تصمیم بگیرند به کدام سمت میخواهند بروند، یعنی بالا یا پایین. این میتواند به شرکت، مدیریت و موقعیت شغلی بستگی داشته باشد.
بهترین راه برای مدیریت و ایجاد مسیرهای شغلی برای کارکنان چیست؟
بهترین راه برای ایجاد و مدیریت یک برنامه مسیر شغلی با یک راه حل نرم افزاری فراگیر است. این راهحل به شما کمک میکند مسیرهای شغلی را در طول چرخه عمر کارمند مدیریت کنید، بازخورد عملکرد ارائه دهید و در نهایت با تصمیمگیری در مورد عناوین شغلی و پاداش نتیجه بگیرید.
با مدیریت بهتر فرآیند و شفافیت نقش، کارکنان نسبت به پیشرفت حرفهای خود احساس اطمینان خواهند کرد و سازمان شما بینشهای ارزشمندی برای بهبود عملکرد کلی خود به دست خواهد آورد.
آیا میتوانید مسیر شغلی خود را تغییر دهید؟ اگر چنین است، چگونه این کار را انجام میدهید؟
کارمندان میتوانند مسیر شغلی خود را با تغییر نقش شغلی یا حرکت به سمت بالا تغییر دهند. کارمندان میتوانند به مدیر خود نزدیک شوند، که ممکن است آنها را به صورت افقی به بخش دیگری منتقل کند. آنها همچنین میتوانند مستقیماً از طریق نمایشگاههای شغلی یا ارائههای مدیران حوزه به سازمان نزدیک شوند.
چگونه سازمانها میتوانند مسیرهای شغلی و نقشههای شغلی را برای کارکنان خود تهیه کنند؟
بنابراین، سازمانها چگونه مسیرهای شغلی و نقشههای شغلی را تهیه میکنند؟ برای شروع، سازمانها باید نقشهای خود را به پستهای فنی، مدیریتی، پشتیبانی و اجرایی تقسیم کنند.
به عبارت دیگر، آنها ابتدا باید توابع مختلف را به واحدهایی که می توانند به نقش های خاص تقسیم شوند، تفکیک کنند.
در این مورد، سازمان موظف است یک مسیر یا نقشهای ترسیم کند که نشان دهنده چنین پیشرفتی باشد.
بنابراین، آنها باید برنامهای داشته باشند که به کدگذار بفهماند که در مدت پنج سال معمار، کارشناس راهحل یا مدیر فنی میشود، مشروط بر اینکه عملکرد خوبی داشته باشد.
به همین ترتیب، برای کارکنان مدیریتی، سازمان باید نقشهای تهیه کند که نشان دهد چگونه و چه زمانی چنین کارکنانی میتوانند به مدیریت میانی، مدیریت ارشد برسند و در صورت برتری در مشاغل خود، به سمتهای اجرایی برسند.
به طور مشابه، برای توابع پشتیبانی، باید مسیر روشنی برای منابع انسانی، مدیریت، پشتیبانی فناوری اطلاعات و امور مالی و سایر موارد وجود داشته باشد تا نشان دهد که چگونه در سازمان با اخطارهایی که قبلا ذکر شد پیشرفت خواهند کرد.
چرا سازمانها باید انعطاف پذیر باشند و چرا مسیرهای شغلی باید پویا باشند؟
با این حال، مسیر شغلی به این معنا نیست که کارکنان لزوماً در نقشهای خاصی قرار میگیرند و پیشرفت آنها در سازمان محدود به آنها میشود.
به عبارت دیگر، تا آنجا که به مسیرهای شغلی مربوط میشود، باید انعطاف و سازگاری وجود داشته باشد که حرکت جانبی و همچنین افقی را برای تغییر نقش تضمین کند.
به عنوان مثال، همیشه نباید این گونه باشد که کدنویسها به نقشهای فنی محدود میشوند و در واقع، اگر استعداد و اراده نشان دهند، میتوانند مدیر شوند و همچنین سایر موقعیتهای تصمیم گیری.
در واقع، مزیت اصلی داشتن مسیر شغلی خاص این است که به همه کارکنان امکان میدهد پیشرفت خود را برنامهریزی کنند و هر زمان که نیاز بود، چنین برنامههایی را برای در نظر گرفتن شرایط متغیر به روز کنند.
به عبارت دیگر، یک نقشه شغلی یا یک مسیر شغلی باید پویا باشد و بتواند تغییرات درونی و بیرونی را در صورت امکان و در صورت امکان ترکیب کند.
در تجربه کاری خود، با همکارانی برخورد کردهایم که به عنوان مهندس نرمافزار شروع به کار کردند و پس از کشف اینکه استعداد طبیعی برای چنین نقشهایی دارند، به کارشناس فروش و مدیر روابط تبدیل شدند.
نقشههای شغلی و تحقق آرزوها
دلیل اینکه سازمانها باید مسیرهای شغلی و نقشههای شغلی مشخصی داشته باشند این است که کارکنان تنها زمانی برای عملکرد خوب انگیزه دارند که مطمئن باشند میتوانند در X سال به نقش خاصی برسند.
علاوه بر این، همه ما ذاتاً آرزومند هستیم و از این رو، باید بدانیم که به چه چیزی و چگونه به سطح معینی که آرزو داریم برسیم.
از سوی دیگر، مدیران میانی و مدیران ارشدی وجود دارند که اغلب سازمانهای بزرگ را برای پیوستن به استارتآپها یا راهاندازی شرکتهای خود رها میکنند تا بتوانند پس از جمعآوری پسانداز، علایق خود را دنبال کنند و در موقعیتی قرار بگیرند که بتوانند حرفه خود را آزمایش کنند.
البته بسیاری از سازمانها هستند که با دادن فرصت سرپرستی واحدها و بخشها و همچنین فعالیت در سایر جریانها، چنین کارکنان مدیریتی و اجرایی را حفظ میکنند تا بتوانند علایق خود را در سازمان موجود دنبال کنند.
به عبارت دیگر، ما در مراحل مختلف شغل خود انگیزههای متفاوتی داریم و نقشه شغلی گامی است در جهت کمک به ما در تجسم آنچه میخواهیم و چگونه باید به آن برسیم.
علاوه بر این، یک مسیر شغلی به کارمندان اجازه میدهد دیدگاه شخصی و احساس مأموریتی داشته باشند که به آنها کمک میکند تا از قبل برنامهریزی کنند.
کلام آخر
در نهایت، بسیاری از سازمانها هستند که مسیرهای مبهم یا نامشخصی برای کارکنان خود دارند و اینجاست که ناامیدی در میان کارمندان رخ میدهد، زیرا آنها نمیدانند بعد از چند سال یا بدتر از آن چه خواهند شد، آیا سازمان به این جنبهها اهمیت میدهد.
از این رو، بحث ما این است که سازمانها باید مراقب کارکنان خود باشند و علاوه بر این، باید نشان دهند که با صحبت کردن به آنها اهمیت میدهند.